متن اصلی
سلام!اسم من سارا است و من در روستای اسرارآمیز اورامان زندگی میکنم؛ جایی که خانههایمان مثل پلههایی به سمت کوه ساخته شدهاند. اگر اهل بالا رفتن از پلهها باشی، اینجا برایت شگفتانگیزترین جای دنیاست!خانهی ما سقفی دارد که بالکن همسایهی بالایی است!هر روز با صدای آب رودخانه بیدار میشوم. کوههای بزرگ دورمان را گرفتهاند و باغهای پر از درخت گردو و زالزالک همیشه سبز و باصفاست.
پدربزرگم میگوید:«سارا جان! مردم ما هزاران سال اینجا با طبیعت رفیق بودهاند. کوه را خراب نکردهاند؛ خانه را با سنگ خود کوه و با دستهای خودشان ساختهاند. هر خانه برای خانوادهای است و همه به هم کمک میکنند.»
هر بهار، جشنهای قشنگی داریم. همه با لباس کردی میرقصند و ساز میزنند.مادرم با دست خودش نان ساجی میپزد و این نان طعم باران کوه دارد!گاهی گردشگرها و بچههایی از شهرهای دیگر به روستای ما میآیند.آنها خیلی تعجب میکنند که چرا حیاط خانهی ما سقف خانهی همسایه پایینی است!
من میگویم:«ما با پلهها دوستیم. حتی کوچهها هم پلهپلهاند. تا بالای روستا که بروی، همهی روستا زیر پایت پیداست و میتوانی ابرها را لمس کنی.»پدربزرگ همیشه میگوید:«اگر بچهها راز دوستی با کوهها، معماری پلکانی و جشنهایمان را یاد بگیرند، اورامان همیشه سرسبز و زنده میماند!»
حالا اگر روزی به اورامان بیایی، یادت باشد با طبیعت دوست باشی، به سنگها و درختها سلام کنی و از پلههای تماشاییمان بالا بروی. شاید تو هم قصهای برای روستای ما پیدا کنی!